practise or tice

pɹæktɪs ɔɹ ta͡is


فارسی

1 عمومی:: مشق‌دادن‌، عمل‌ كردن‌، تعقیب‌كر، دنبال‌ كردن‌، توط‌ئه‌دیدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code